از روی بی غرضی…

به گزارش پایگاه خبری صبای سلامت ، از معیارپرس – در آمد: گر چه چندین بار؛ آن دست را بر این دست زدم که از چند حرف و کلام که بوی یک جانبه نگری از آن برمی‌آید بگذرم و به موضوع دیگری بپردازم دل نگذاشت. یعنی دیدم گویندگان آن سخنان، بی انصافی در قضاوت را به شیوه از آب گل آلوده ماهی گرفتن انجام داده‌اند و ناگزیر من هم دل را به آب دریا زدم که در زلال آن نکاتی را یادآوری کنم.
یکم: چندی پیش مردم در فضای مجازی شاهد تصاویر دلخراشی بودند که مردی جوان سربریده زنی را در کوچه و خیابان بنمایش گذاشته بود. بگذریم از این که انتشار آن تصاویرموجب شد با سرعت عمل نهادهای قانونی و رسمی، سرِ یک رسانه هم بریده شود.
البته اکنون قصد من از پرداختن به این موضوعِ دل آزار، ربطی به این سر بریدن دوم ندارد بلکه به گفته ای دارد که یکی از مقامات درپی جستجوی علت العلل بروز چنین حادثه ای به استفاده از آب گل آلود رجوع کرده است.
از میان همه دلایلی که متخصصان و نامتخصصان آورده اند، ایشان گفته که فضای مجازی باعث آن حادثه شوم شده است! یعنی عصبیت های قومی، شرایط ناگوار خانوادگی، یامسایل فرهنگی — اجتماعی و اوضاع نابسامان اقتصادیِ ناشی از تحریم‌ها و…هیچ تاثیری در بروز این حادثه نداشته است. ظاهرا فردی که چنین کلامی را بکاربرده هیچ کجای دنیا راندیده است چرا که اگر این سخن درست باشد، باید در کشورهایی که اینترنت پر سرعت و البته بدون فیلتر دارند، روزانه زنان گروه، گروه فریب شیادان را بخورند و از خانه بگریزند و بعدسر بریده شان توسط مردان خانواده در بازارگردانده شود و اگر چنین نمی‌شود، باید ازمردان آن دیار قطع امید کرد که غیرت را در خود کشته‌اند!
بنظر می آید این مضحک‌ترین دلیلی باشد که برای وقوع چنین حوادثی که ده‌ها علت فرهنگی — اجتماعی می‌تواند داشته باشد، ممکن است بیان کرد. این بیان علت، فقط به درد تنگ کردن فضای مجازی می خورد و گر نه در حل هیچ کدام از معضلات این چنینی نقش نخواهد داشت.
دوم: دبیر کل خانه کارگر اخیرا حرفی از جنس حرف‌های انتخاباتی زده است یعنی از آن حرف‌هایی که معمولا موقع انتخابات ممکن هست خریدار داشته باشد.
وی در مورد درآمد در زمان رژیم گذشته و اکنون مقایسه‌ای مع‌الفارق انجام داده و اظهار داشته است که ؛ حقوق (دستمزدنیروی کار) در زمان رژیم گذشته براساس فقر مطلق تعیین شده بود ولی درحال حاضر ما از مرحله فقر مطلق به درآمده‌ایم! البته وی گفته است که هرکس این سخن راقبول ندارد بیاید تا ایشان فیش حقوقی نشان بدهد! نکته دیگر در سخن وی این هست که ما اکنون “از نظر سطح عمومی زندگی باید درباره خط رفاه صحبت کنیم.”
بعید می‌دانم کسی باشد که آرزو نکند کاشکی سخن ایشان صحت داشته باشد. طبیعتا هیچ کس‌ از اوضاع اقتصادی در رژیم پیشین دفاع نمی‌تواند بکند. اما چند نکته هست که باید صادقانه با آن برخورد کرد؛
۱ – در گذشته بین درآمد و هزینه نسبت طبیعی‌تری در مقایسه با اکنون وجود داشت. ایشان علی القاعده باید به خاطر داشته باشند که از دستمزد ناچیزشان در آن زمان ها ، ۲۵ تا۳۰ در صد و در بدترین حالت تا۵۰ درصد را برای اجاره یک محل زندگی قابل تحمل کنار می‌گذاشتند ولی اکنون جوان‌های ما با دو شیفت کاری نمی‌توانند اجاره یک محل آبرومند را تامین کنند. آیا به هم خوردن این تناسب در هزینه و درآمد جایی برای گفتگو درباره خط رفاه باقی می‌گذارد؟!
۲ – در گذشته (گرچه به صورت مصنوعی) در جامعه از لحاظ اقتصادی سه طبقه را می‌شد مشاهده کرد؛ طبقه مرفه، طبقه متوسط و طبقه فقیر… آیا ایشان می توانندبا ذره بین بگردند و طبقه متوسط رو به زوال رانشان دهند؟
در حال حاضر ما در جامعه با یک طبقه فوق ثروتمند و یک خیل عظیم از گروه های دست به دهان تا… همان فقر مطلقی که ایشان منکرش هستند، رو به رو هستیم.
جای شگفتی دارد، با توجه به این که به قول معروف مردم در حال حاضر “بّرج” ندارند و فقط در تلاشند تا برای “خرج” خانواده اندیشه کنند، ایشان ظاهرا به هم خوردن تناسب میان درآمد و هزینه را نمی‌بینند! اما یک نکته را به درستی بیان می کنند و آن ، این که ؛ “انقلاب شده است که بتوانیم با صدای بلند حرفمان را بزنیم و رهبری هم بارها حمایت کرده اند”:
آقای دبیر کل؛ شما دیگر چرا؟ شما که به دلیل جایگاهتان علی‌القاعده باید با کارگران بیشتر دمخور باشید. از کارگران به اصطلاح “یقه سفید” بگذرید، کارگران روز مزد و قرارداد موقت‌ها کجای مقوله “خط رفاه” ادعایی قرار می‌گیرند؟؟

انتهای پیام/

نویسنده : سید ابوالقاسم موسوی

کد خبر: # 1400120115828

دیدگاهتان را بنویسید