روایت ابوالقاسم صفرزاده همرزم شهید ؛

شهید محسن رست در عملیات محرم 30 کیلومتر در خاک عراق پیشروی کرد

خبرنگار: فرید مهدی پور

صبای سلامت – شهید محسن رست به همراه دلاور مردان لشگر علی ابن ابیطالب ع در عملیات محرم ، 30 کیلومتر در خاک عراق پیشروی کرد . همرزم شهید ، ابوالقاسم صفرزاده هستم دومین خاطره ای را که می خواهم عرض کنم شاید خیلی از افرادی که در این عملیات شرکت داشتند به‌ دلایل مختلفی روایت کرده اند . این روایت در سال ۱۳۶۱ آبان ماه ۲۴ و ۲۵  زمانی است که عملیات محرم سه مرحله پایان یافته و ما بسیجی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب ع هستیم .

همه بعد از مرحله سوم عملیات برای دفع پاتک ها به مقر کمرسرخ یا در عین خوش همان حوالی رفتیم . در عملیات محرم  لباس های شخصی مان را دریافت کردیم . لوازم نظامی را تحویل دادیم و آماده بودیم که برگردیم به شهرستان‌های خودمان و به قول بچه های جبهه می خواستیم که پایانی بگیریم .

غروب روز بیست و چهارم فرمانده لشکر ۱۷ محرم شهید مهدی زین الدین آمد همه ی نیروها را برای سخنرانی جمع کرد و گفت : الزاما ما باید یک عملیات دیگری را انجام بدهیم به عنوان مرحله چهارم محرم مواضعی را که دشمن دارد و بر ما مسلط هست و اشراف دارد و تا مدت ها باعث ایجاد خسارت به ما شده بود را باید بگیریم و عملیات رو انجام بدهیم .

تا فاصله هزار متری ما عوامل دشمن حضور داشتند و ما باید آن ها رو تصرف کنیم . تا صبح می مانیم و صبح تحویل یگان بعدی یا ارتش می دهیم و بر می گردیم .

با این وصف مختصر نیروهایی که آمده بودند برای عملیات دوباره سازماندهی شدند و لباس های نظامی خود را تحویل گرفتن و لباس های شخصی خود را تحویل داد به واحدی به نام واحد تعاون در گردان سلاح و مهمات تحویل گرفتیم و با کامیون هایی که وجود داشتن از آنجا تا خط مقدم برویم تا نزدیکی وحوالی شهر زویدات به اونجا منتقل شدیم .

حدود نیم ساعت بعد از اذان مغرب همراه یک گردان به فرماندهی شهید ساعدی از خمین حرکت کردیم برای تصرف ارتفاعات و شرکت در عملیات اما از آنجایی که پایان عملیات توسط جمهوری اسلامی ایران اعلام شده بود و دشمن هم تصور نمی کرد که عملیاتی باشد گردان ما که حدود ۳۰۰ نفر رزمنده در آن حضور داشت در این عملیات شرکت کرده بودند .

حالا بر اساس یکسری محاسبات نادرست و عدم ارتباط صحیح و ارتباط دقیق به جای اینکه با عوامل دشمن ۱۰۰۰ متری درگیر بشویم از کنار آنها عبور کردیم یک مسیر حدود ۳۰ کیلومتر توی جبهه‌ های میانی و مثل همان منطقه‌ای که سمت چپ یا جنوب تیپ بود طی کردیم . گردان مان مسیر طولانی را طی کرد رفتیم تا اذان صبح به یک شهری رسیدیم .

چرا غ های شهر روشن بود این شهر ، شهر علی شرقی بود . یک قطار از آنجا عبور می کرد و زندگی عادی مردم هم برقرار بود و مردم با خودروها تردد می کردند . به هر حال درگیری آغاز شد حتی بچه‌ها به قطاری که در حال حرکت بود تیراندازی کردند و یا به سمت قطار رفتند و ما قرار بود که به سمت جنوب حرکت کنیم تا با یک یگان دیگر که در آنجا حضور داشت به نام یگان جواد الائمه که از جوانان رزمنده استان خراسان بود الحاق شدیم اما تا هوا روشن بود تا حوالی ساعت ۷ و ۸ رفتیم و در جایی توقف کردیم که آخرین نیروها بودیم .

در گروهی که ما آخرین نیروهای آن بودیم سنگری پیدا کردیم . من ، سردار اسماعیل نادری ، آقای محسن گلشن زاده ، شهید محسن رست ، آقای مجتبی مختاری ، آقای محمد نوری ، آقای وحید پاکدامن بودیم .

از اول عملیات محرم همگی با هم حرکت می‌کردیم و آنجا هم با هم بودیم و چند ساعتی آنجا ماندیم و حدود ساعت ۹ و ۱۰صبح شد متوجه شدیم و به ما اطلاع دادند که ما مسیر را اضافه آمدیم و بایستی که در هزار متری درگیر می‌شدیم و به جای یک کیلومتر ؛۳۰ کیلومتر آمده بودیم  .

حالا مشرف به شهری بنام علی شرقی بودیم . در بعضی از خاطرات اشاره شده اینجا تیپ من اصلاح کردم تیب فاقد قطار در شمال حرکت ما قرار داشت ولی ما آمدیم از نقطه حرکت مایل شدیم به سمت جنوب و آمدیم به سمت شهر علی شرقی و زمانی که فهمیدیم که اشتباه رفتیم دوباره برگشتیم به موقعیت قبلی که حدود ساعت ۱۰ بود و ما تا غروب آن روز تا حوالی منطقه عملیات برگشتی و رزمنده هایی که بر می گشتن باید مجروحین را یه مسیر طولانی به عقب می بردند .

ما به صورت ۲ ضلع مثلث حرکت می‌کردیم و حالا باید به صورت وتر آن مثلث به عقب بر می گشتیم . یعنی یه چیزی نزدیک به ۲۷ کیلومتر برگشتیم و دوباره با دشمن وارد جنگ شده بودیم . حدود ۴ و ۵ غروب بود در تاریخ هم که عرض کردم تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۶۱ از خط دشمن عبور کردیم و به خط خودمان رسیدیم .

این عملیات در کمال ناباوری بیش از یک گردان در عمق ۲۵ کیلومتری دشمن نفوذ کرده و آنجا انهدام نیروی دشمن انجام شد و چون آنجا امکان استقرار نیرو و مقر وجود نداشت با تلاش وکوشش مسئولین و فرماندهان توانستیم به مواضع خود برگردیم و آن روز از موقع رفتن تا برگشتن یک مسیر ۷۰ کیلومتری را رزمندگان گردان در لشگر ۱۷ علی بن ابیطالب پیاده رفتند و برگشتند . مطلب مهم اینکه رزمندگان اسلام این مسیر طولانی را در یک شبانه روز طی کردن و به شهر های دشمن رسیدند و برگشتن والسلام علیکم و رحمت الله.

انتهای پیام/

 

کد خبر: # 1400082415035